بیانیهی جامعهی هنری ایران دربارهی جنبش «من هم» و حراج تهران
بیانیهی جامعهی هنری ایران دربارهی جنبش «من هم» و حراج تهران
Why this petition matters
در پی خیزشِ جنبش «من هم» در فضای هنر ایران در تابستان ۱۳۹۹ که جریان آن دامنگیرِ هنرمندهایی مختلف از جمله آیدین آغداشلو نیز شد، روز ۲۶ دیماه ۱۳۹۹، «حراج تهران» به مدیریت علیرضا سمیعآذر با برپاییِ یک نمایشِ قدرت در پشتیبانی از آغداشلو، کاری از این هنرمند را به بهای بیش از دوازده میلیارد تومان معامله کرد. بدینترتیب، حراج تهران با «شکستن رکوردِ همهی ادوار خود» و مهندسی یک جهش قیمتِ دهبرابری برای کار هنرمندی در معرضِ اتهامهای جدی آزار جنسی؛ همهی پرسشها، نگرانیها، و اعتراضهای هنرمندان و جامعهی مدنی ایران را در اینباره به هیچ گرفت و در عمل، موج معترضها و قربانیها را خسوخاشاک خواند
نهادِ «حراج تهران»، با نادیدهگرفتن و خوارشمردن اتهامهای دستدرازیِ جنسی، پیام نمادینِ ادامهی تخطئه و تهدید را بهروشنترین شکل ممکن فرستاد. اگر رفتارِ حراج، همچنان برای برخی شواهدِ کافی ارایه نمیداد، مصاحبهی علیرضا سمیعآذر پس از آن، دیگر جای هیچ شَکی در وجودِ گونهای صحنهگردانی و حمایت تمام قد شرکای قدرت از یکدیگر باقی نگذاشت؛ قدرتی که عملاً راهی برای نظارت بر کار و رفتارش وجود ندارد. مدیر حراج تهران در مصاحبه با خبرگزاری فارس، پیام آشکارِ بخشی قابل توجه از زنهای ایرانی را به «رسانههای زرد» نسبت میدهد و با مغالطهای پیشپاافتاده، آنها را بهکلی نادیده گرفته و میگوید: «افکار عمومی داخل جامعه هنری اتفاقاً در این قضایا اغلب طرفدار آقای آغداشلو بوده و هست» (۲۸ دیماه ۱۳۹۹). پیداست که پیوند قدرت و رانت در این نهاد، رابطهی زنده و اُرگانیک حراجخانه را با جامعهی هنری بهکلی قطع کردهاست
متاسفانه این دست رفتارها از یک سو در ادامهی ارعاب زنان و نویسندگانی است که دربارهی اتهام آزارها و خشونتهای جنسی آغداشلو لب به سخن گشودهاند، و از سوی دیگر در امتداد نقش مخرب نهادِ غیرشفاف حراج تهران قرارمیگیرد؛ نهادی که بهنامِ هنر، بدل به مکانی برای جابهجایی پرسشبرانگیز پولهای کلان در میان گروههای نزدیک به قدرت در ایران شده است. اکنون ترکیب نظاممندِ پدرسالاری و یکهسالاری، به لحظهای رسیده که در آن سکوت، بسیار خطرناک است. سرانجام، زمانِ آن فرارسیده که جامعهی هنری ایران واکنشی یکپارچه به انحصارگراییِ حراج تهران نشان بدهد. این نهاد با ترسیمِ تصویری غلط از اقتصاد هنر و سواستفاده از مشکلهای ذاتیِ بنگاههایِ بازارمحور، سازوکاری غیرشفاف، ناسالم، و تکسویه را برپاکردهاست که نهتنها چندان اجازهای به بررسی و روشنشدن کارکردش نمیدهد، بلکه هرگونه پرسشگری یا نقد نهادی را پسمیزند
برخوردهای استبدادی با خواستها و پرسشگریهای مدنی سالهاست که هستیِ جامعهی ایران و بهویژه زنان و هنرمندان را تهدید میکند اما اکنون کمتر کسیست که بعد از حراج سیزدهم تهران و رخدادهای پس از آن، دربارهی نقش مخرب این نهاد در فضایی غیررقابتی شکوتردید داشتهباشد. همصدایی کسانی که با چنین برخوردهایی موافق نیستند، میتواند بازدارندهی دستکم بخشی از جو تهدید و انحصارگراییِ جاری در هنر امروز ایران باشد. جنبش زنهای ایران و شجاعت تردیدناپذیر آنان که صدایشان را بلندکرده و حق عاملیت خود را طلبیدهاند، الهامبخش ماست
بر این اساس، ما امضاکنندههای این بیانیه، خواهان پایان هرگونه توهین نسبت به زنان و هنرمندان در حراج تهران و هر منبع قدرت دولتی، شبهدولتی، یا خصوصی در صحنهی هنر معاصر ایران هستیم. مجموعهدارهای حرفهای و خوشنام نمیتوانند نسبت به این رفتارها بیتفاوت باشند. ممکن است شماری از ما دربارهی چگونگیِ طرح اتهامهایِ جنسی و خطر زهدورزیِ اخلاقی بحث داشتهباشیم، و صد البته در نبودِ دادگاههای مستقل، قانونِ برابریخواه، رسانههای آزاد، و نهادهایِ آموزشیِ آگاه به مسالهیِ نابرابریِ جنسی در ایران، لازم است این گفتوگوی انتقادی بین ما عضوهای جامعهی هنری کشور ادامه پیدا کند. اما اکنون مسالهی اصلی، تلافیجوییِ آیدین آغداشلو است و حریفطلبیدن حراج تهران، علیرضا سمیعآذر، و همدستاناش. این رفتارها بهشدت محکوماند و باید پایان یابند
اقتصادی سالم و بهدور از ویژهخواری، حق بنیادینِ جامعهی هنری ایران است و حراج تهران با رفتارهای غیرمسئولانهای که تنها نمونهای از آن را در بالا برشمردیم، در جهت تخریب این فضا گام برمیدارد. این رویه بههیچرو پذیرفتنی نیست و نقش منفی حراج در صحنهی هنر معاصر ایران باید تغییر کند. ازاینرو، ما امضاکنندههای این بیانیه، در اعتراضِ به عملکرد غیرشفاف و رفتار زنستیز حراج تهران، با آن نهاد همکاری نخواهیمکرد و میکوشیم تا آنجا که در اختیار یک هنرمند یا مولف است، از راهیابیِ اثر هنری یا تولیدِ خلاقهی خود به این حراج یا انتشارات آن جلوگیری کنیم. ما همچنین، سایر عضوهای جامعهی هنری ایران را نیز بههمراهی و همصدایی فرامیخوانیم
بیشک با آگاهیافزایی در سطح جامعهی هنری میتوانیم گامی برای جلوگیری از تکقطبیشدن هنر ایران و یکهتازی گروهی خاص برداریم، و از سهم خود برای ایجاد دگرگونی اجتماعی و فرهنگی دست نکشیم
با همبستگی
مریم اشرافی، هما امامی، سارا امتعلی، نازگل انصارینیا، حسین ایالتی، مهسا بیگلو، عسل پیروی، ژینوس تقیزاده، نیوشا توکلیان، بکتاش سارنگ جوانبخت، شهرزاد چنگلوایی، شهلا حسینی، مهدی حسینی اشلقی، ناهید حقیقت، طاها حیدری، رها خادمی، زهره دلداده، ایمان راد، محمد رضایی کلانتری، میلاد رستمی، ندا رضویپور، زروان روحبخشان، همایون سیریزی، پیمان شفیعیزاده، نسترن صارمی، علی رضا صحاف زاده، مهرنوش علیمددی، آرش فایض، شهاب فتوحی، نگار فرجیانی، پرنیان فردوسی، مدیا فرزین، مهسا فرهادیکیا، رعنا فرنود، پرستو فروهر، شادی قدیریان، البرز کاظمی، سیمین کرامتی، باربد گلشیری، مقداد لرپور، ندا محمدی، معصومه مظفری، ماندانا مقدم، نازنین نوروزی
Victory
This petition made change with 998 supporters!Share this petition
Decision-Makers
- Iranian contemporary art
- Tehran Auction
- Iranian me too
- هنر معاصر ایران
- حراج تهران